-
زندگی با این حرفا دیگه ....
چهارشنبه 8 فروردینماه سال 1386 14:36
نیت قصد و ارادهایی که انسان را به کاری تحریک کند. نیت یک امر قلبی است و مقاصد نفسانی و دنیوی فراوانی در آن دخالت دارند و صاحب نیت صادق، دارای قلب سلیم است. سخنان بزرگان: *نیت مؤمن، بهتر از عمل اوست؛ و نیت کافر بد تر از عمل اوست. *مردم در روز قیامت، طبق نیاتشان بر انگیخته می شوند. *پاکیزه ترین زندگی برای کسی است که...
-
سال نو مبارک
سهشنبه 7 فروردینماه سال 1386 20:32
سلام اومدم سال نو مبارک همین
-
اینم عروسک های آینده
شنبه 19 اسفندماه سال 1385 14:13
عرو سکی که جوووون داره این موجودات رو ژاپنیا ساختن و انواع مختلفش ۲ تا ۳ سال عمر دارن و روحیاتشونم فرق میکنه با رنگشون مثلا رنگ آبی خیلی آرامه رنگه صورتی خیلی احساساتی و... اینم عکس هایی از این موجودات.. Nature redefined 800x600 1024x768 1280x960 Genpets Logo 800x600 1024x768 1280x960 Bio-Genica Catalogue 800x600...
-
دل من
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1385 12:59
دلم خیلی گرفته برام دعا کنید
-
داستان
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1385 14:25
امروز نمی دونم چرا دلم می خواد داستان بگم همین جوری... کسی نیست و من در مهتاب دلم کنار ساحل دریاچه آرام نشسته ام به دنبال قوربا غه ای کنار دریاچه وق . وق میکد میدوم ولی فرار می کند و به اعماق آب میرود و من باز تنها به مهتاب نگاه میکنم . درختی که اون طرف دریا چه جلوی ماه رو کمی گرفته و چنتایی از شاخه هاش توی آب مونده...
-
ایام سوگواری آقا امام حسین علیه السلام بر عالمیان تسلیت باد
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1385 23:13
سید مرتضی آوینی ره : «آن روزها اگر در تاریخ میخواندیم که در زمانه حاکمیت حکام جور دست زوار کربلا را در ازای زیارت قطع میکردند و با این همه هرگز زیارت کربلا تعطیل نشد، امروز تاریخ صحنههایی بس عجیبتر را به خود میبیند». (1) آری این روزها به هر عاشقی که میرسی بغض غریبی در دل دارد، کاش دستان تمام شیعیان در جهان را...
-
اعدام
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1385 13:17
من اعدامی ام اندکی بدی در نهاد تو اندکی بدی در نهاد من اندکی بدی در نهاد ما...- و لعنت جاودانه بر تبار انسان فرود می آید. بامداد -------------------------------------------------------- یا اله.. یا اله.. یا اله... ۱۰ مرتبه اله اکبر.. اله اکبر.. اله اکبر... ۱۰۰ مرتبه سبحان اله.. سبحان اله.. سبحان اله.. ۱۰۰ مرتبه استغفر...
-
جنگ آگاهانه بهتر از صلح جاهلانه
چهارشنبه 27 دیماه سال 1385 22:01
بهتر است آدم تو چند نبرد به خاطر رویاهاش ببازد ، تا اینکه شکست بخورد بدون اینکه بداند به خاطر چه میجنگد !!! "عشق به یه ماده مخدر میماند . درآغاز احساس سرخوشی و تسلیم مطلق به ادم دست میده روز بعد،بیشتر میخواهی .هنوز معتاد نیستی اما از اون احساس خوشت میاد فکرمیکنی میتونی دراختیار خودت داشته باشیش. چنددقیقه به معشوق می...
-
خدااااااااااا
سهشنبه 26 دیماه سال 1385 22:32
سلام بچه ها واسم دعا کنین فردا امتحان دارم خیلی استرس هم دارم نمیدونم چیکار کنم میخوام کنم ولی نمی دونم چرا فقط برام دعا کنین.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 دیماه سال 1385 22:21
همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد/پروازی نه٬گریزگاهی گردد/ آی عشق٬آی عشق چهره ی آبی ات پیدا نیست/ و خنکای مرهمی بر شعله ی زخمی/ نه شور شعله بر سرمای درون/ .......آی عشق٬آی عشق رنگ آشنای چهره ات پیدا نیست.... "شاملو"
-
تولد منه هوووووراااااااا
سهشنبه 19 دیماه سال 1385 16:00
تفلد تفلد تفلدم مبارک بیام شمعامو فوت کنم تا ۱۰۰ سال به توان ۱۰۰ زنده باشم تولد تولد تولدم مبارک یه سال دیه گذشت و ما بزرگتر شدیم آخرش چی به کجا میخوایم برسیم آخه..... هیشکی تبریک نمیگه ؟ خوبه دیگه کسی تبریکم نمیگه به ما ... خداا چه دنیاییه آخه بی وفا همه تو این دنیا به فکر خودشونن ...
-
هدیه
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1385 12:14
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تارییکی و از نهایت شب حرف میزنم * * * * * * * * * * * اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور ویک دریچه که از آن به ازدحام کوچهء خوشبختی بنگرم فروغ فرخ زاد الهام
-
یاد
دوشنبه 22 آبانماه سال 1385 21:37
از یادم رفته که من هم هستم از که باید بپرسم که من که هستم باشد آخر در آن عالم دور جایی آن بالا و از همه بدور من برم و هیچ بماند تا بدانید که من که هستم دلم گرفته بود اینو هویجوری گفتم الانم ساعت ۹:۳۷ دیقه شبه دوشنبه است.
-
ساعت
یکشنبه 14 آبانماه سال 1385 17:28
دستت رو بزار روی قلبت، این ساعت عمرته که داره تیک تیک می کنه، خیلی جالبه، همونی که بهت زندگی میده، برات شمارش معکوس رو هم آغاز کرده!!!
-
آبانگان
جمعه 12 آبانماه سال 1385 20:43
آبان روز از آبان ماه برابر با دهم آبان ماه در گاه شماری ایرانی « اینک آبها را میستاییم، آبهای فروچکیده و گردآمده و روان شده و خوب کـُنش ِ اهورایی را » (یسنا - هـات 38 - بند 3) «جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره ی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو...
-
چراغها را خاموش کنید
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1385 12:05
می خواهم آسوده سر بر زمین بگذارم غریبه، اگر می خواهی به خواب من بیایی نامم را که صدا می کنی، کمی آرامتر؛ بگذار تا پسین فردا با خیال خوش تو میان رویاهای شیرینم دست و پا زنم از من نگیر این لحظه های دلخوشی را نگذار حتی خواب دیدن تو برایم عقده شود ... یادت می آید حرفی را که زدی؛ گفتی می روم، گه گداری شاید به خوابت بیایم...
-
برگرفته از سخنرانی اوشو
یکشنبه 30 مهرماه سال 1385 16:54
عشق ملاقات مرگ و زندگی است، ملاقاتی در نقطه اوج. فقط در صورت شناخت عشق است که می توان به تجربه این ملاقات نایل آمد . در غیر اینصورت به دنیا می آیی، زندگی می کنی و می میری، ولی در حقیقت مهمترین تجربه زندگی را از دست داده ای. تجربه ای که با هیچ چیز جایگزین نمی شود. تو تجربه حد فاصل مرگ و زندگی را از دست داده ای. تجربه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مهرماه سال 1385 11:51
از لونه ی کوچک دلم به دنیا نگاه میکنم آسمان چه آبیست به آسمان می روم آن بالا ست که که میتون وجوت را یافت آن بالاست که به تو احتیاج دارم.... تکه تکه بر روی زمین جاری میشوم از کنار درختان می گزرم وبه رود می رسم وای چه بلوایست اینجا اینجاست که با خودم را پیدا کنم اینجاست که نباید خودم را گم کنم اینجاست که بتو احتیاج دارم...
-
انتظار تا .......((شاید عبد))
شنبه 15 مهرماه سال 1385 12:49
روز به روز انگیزه ها دگرگون می شوند. آتش بالا می گیرد و نقابها برداشته می شوند. به رودخانه نگاه می کنم کفهای سفید در جریانند این جسم دیگر مسموم شده باید از این پس محکم بنشینیم ... انتظار... انتظار... انتظار... پس از بیداری سکوت بالا می گیرد فریاد ها فروکش می کنند و نمایش را از شکل اصلی خارج می سازند. اندیشه های...
-
.:: آه چه زود بگذشت ::.
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1385 12:57
من دلی می خواهم همه از جنس خدا در به در در پی نور بی خبر از همه جا سینه ای می خواهم پرتوان از خواهش دست در شاخ دعا من زمان می خواهم تا بگردم پی آن نور بزرگ که در این لحظه تاریکی ها به کنارم باشد تا نمانم به دل این سردی همچو مهتاب شب صحراها تلخ ، سنگین ، تنها کاش می شد که زمان برگردد و من از کودکی برگ، کمی قصه بخوانم...
-
ماهی نقره ای
یکشنبه 9 مهرماه سال 1385 12:25
وقتی داشتم تو تالاب ماهی می گرفتم٬ یه ماهی نوقره ای خوشگل افتاد به تورم٬ ماهیه به من گفت :((پسر جون ببین چی میگم٬ لطفا من رو آزاد کن. من هم آرزوت رو بر آورده میکنم ... چی میخوای ؟ سلطنتِ علم و معرفت؟کاغِ طلا ؟ یا هر اونچه خوراکی خوشمزه که می کنجه تو خیالِ ما آدما؟)) من گفتم ٬((باشه))و آزادش کردم رفت اون شنا کنون بهم...
-
شب مرگ رود خونه
جمعه 7 مهرماه سال 1385 23:23
آه چه زود میگذره این ماه هم شروع شده وای که ظهرا چقدر گشنم میشه وحشتناک ولی دم افطار اصلا بزور میرم سر سفره گشنم نیست الانم ساعت ۱۱:۳۰ دلم گرفته هوای آلوده شهرمن مرگ را به یادم میاره زندگیه من مثل همون روده که دیگه هیچ نسبتی با رود نداره دلش گرفته و دیگه باز نمیشه آرزو داره که یه روز به دریا برسه و خودشو تو دریا قرق...
-
شب مرگ رود خونه
جمعه 7 مهرماه سال 1385 23:20
آه روزد میگزره این ماهم شروع شده وای که ظهرا چقدر گشنم میشه وحشتناک ولی دم افتار اصلا بزور میرم سر سفره گشنم نیست الانم ساعت ۱۱:۳۰ دلم گرفته هوای آلوده شهرمن مرگ را به یادم میاره زندگیه من مثل همون روده که دیگه هیچ نسبتی با رود نداره دلش گرفته و دیگه باز نمیشه آرزو داره که یه روز به دریا برسه و خودشو تو دریا قرق...
-
یک جمله در دو جهت :D
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1385 22:01
زخمی برات یادگار بذاره و تو نگاهش کنی و باز مثل روزه اول دلت بلرزه و حس کنی هنوزم دوستش داری .......بخوای همه تنهایی رو که به امید برگشت دوبارش تحمل کردی تو گوشش فریاد کنی اما حتی نتونی ........ به چشماش نگاه کنی که بفهمه با همه بدیهاش هنوزم با همه قلبت دوستش داری اما ببینی چشماش داد می زنه که دلش ماله یکی دیگس...
-
زندگی مشق شب ماست
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1385 16:25
زندگی مشق شب ماست آنرا می نویسیم، بدخط! درهم و برهم! اشتباه! غلط غلوط! هی خط می زنیم! از نو می نویسیم! باز خط می زنیم! و ... آنگاه که کودکیم، با مداد می نویسیم! نوشته های مشکی را پاک می کنیم، هرچه پاک کن ما بهتر باشد بهتر پاک می شود، برخی از این اشتباهات را می توانم جوری پاک کنیم که چیزی از آن نماند.برخی از آنها به...
-
دیکته شب
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1385 16:17
زندگی دیکته ایست که مینویسیم زندگی دیکته ایست که می نویسیم، مینویسیم، غلط می نویسیم، پاک می کنیم دوباره می نویسیم، پاک می کنیم و ...! غافل از اینکه عزرائیل داد می زند : برگه ها بالا
-
کوتاه
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1385 22:59
شماره ۲ Part ۲ هر آنچه در پشت سر داریم هر آنچه در پشت سر داریم و هر آنچه در پیش رو داریم در قیاس با آنچه که در درون ما نهفته است حقیر و ناچیز است.
-
کوتاه و جالب
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1385 22:54
شماره ۱ Part 1 انسان موجود عجیبی است! اگر به او بگویید در آسمان خدا یکصد و نود میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد، بی چون و چرا می پذیرد!!!! اما اگر در جایی ببیند روی نیمکتی نوشته اند: رنگی نشوید، به تندی انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود!!!
-
گریه مادرها
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1385 22:41
هر زنی زیباست فرزند از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم!!! فرزند نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟ پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی مادرها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی!!! کودک متعجب شد ولی هنوز از...
-
اومدم چه اومدنی
شنبه 25 شهریورماه سال 1385 20:10
سلام به به چه هوایی اجب شهریه بابا توپ ولی ..... تا رسیدم رشت صبح که پاشدم کارم به بیمارستان کشید سرم و آمپولو .... دیگه دیگه چی بگم گه نگم بهتره .... بعدشم که آخرین روز انتخاب واحد بود با همین وضع رفتم تا ساعت ۴ گشنه و تشنه .... دیگه دیگه .....