نون شب ....

نون شب از همه چی توی این دنیای پر هیاهو مهم تره که که بعضی ها بخاطرش هر کاری می کنن.تا شب خوب بخوابن ...!!!

نون شب ....

نون شب از همه چی توی این دنیای پر هیاهو مهم تره که که بعضی ها بخاطرش هر کاری می کنن.تا شب خوب بخوابن ...!!!

یک جمله در دو جهت :D

زخمی برات یادگار بذاره و تو نگاهش کنی و باز مثل روزه اول دلت بلرزه و
حس کنی هنوزم دوستش داری .......بخوای همه تنهایی رو که به امید برگشت
دوبارش تحمل کردی تو گوشش فریاد کنی اما حتی نتونی ........ به چشماش
نگاه کنی که بفهمه با همه بدیهاش هنوزم با همه قلبت دوستش داری اما ببینی
چشماش داد می زنه که دلش ماله یکی دیگس



khoshbakhti aknon ast dorost lahze aknon haminja hamin lahze to
khoshbakhti ba man bash; cheshmanat ra beband avalin fekri ke be
zehnat amad che khob va che bad be an khob negah kon va darkash kon
sepas be ou ejaze bede ke che khob va che bad beravad ehsasi ke dari
che khob va che bad rahayash kon hal aram cheshmane zibayat ra baz
kon va be ehsasi ke dari bengar hatman aram shodeii va in ravand ra
edame bede
man khoshbakhtim man yek entekhabgaram entekhabgare hame chiz dar
zendegi pas behtarinha ra entekhab mikonam.
ba sepas.

زندگی مشق شب ماست

زندگی مشق شب ماست
آنرا می نویسیم، بدخط! درهم و برهم! اشتباه! غلط غلوط! هی خط می زنیم! از نو می نویسیم! باز خط می زنیم! و ...
آنگاه که کودکیم، با مداد می نویسیم! نوشته های مشکی را پاک می کنیم، هرچه پاک کن ما بهتر باشد بهتر پاک می شود، برخی از این اشتباهات را می توانم جوری پاک کنیم که چیزی از آن نماند.برخی از آنها به خوبی پاک نمی شوند و یک اثری از خود برجای می گزارند!
نوشته هایی را که با مداد قرمز نوشته ایم به سختی پاک می شوند و هر کاری هم که کنیم جایشان روی برگه می ماند!
اکنون بزرگ شده ایم!؛ می توانیم با خودکار بنویسیم! چیزی که باید بدانیم این است که خودکار پاک نمی شود! برخی هامون با روان نویس یا خودنویس می نویسیم که زیباتره و ...، اما بدونیم که اگه دستمون بلغزه، جوهر روان نویس و یا خودنویس روی نوشته هامون پخش میشه و همه نوشته هامون رو رنگی می کنه! پس باید خیلی بیشتر دقت کنیم.
زندگی ما اون برگه است و کارهامون هم چیزهایی که می نویسیم، در کودکی چون با مداد نوشتیم می توانیم کارهای بدمان را پاک کنیم! هرچه بزرگتر می شویم پاک کردن نوشته هایمان سخت تر می شود!

دیکته شب

زندگی دیکته ایست که مینویسیم

زندگی دیکته ایست که می نویسیم، مینویسیم، غلط می نویسیم، پاک می کنیم دوباره  می نویسیم، پاک می کنیم و ...!

غافل از اینکه عزرائیل داد می زند : برگه ها بالا

کوتاه

     شماره ۲                                                   Part ۲

هر آنچه در پشت سر داریم

هر آنچه در پشت سر داریم

و هر آنچه در پیش رو داریم

در قیاس با آنچه که در درون ما نهفته است

حقیر و ناچیز است.

کوتاه و جالب

     شماره ۱                                                   Part 1

انسان موجود عجیبی است!

اگر به او بگویید در آسمان خدا یکصد و نود میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد، بی چون و چرا می پذیرد!!!!

اما اگر در جایی ببیند روی نیمکتی نوشته اند: رنگی نشوید، به تندی انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود!!!

گریه مادرها

هر زنی زیباست


      فرزند از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟
     مادر  فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم!!!
     فرزند نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟
     پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی مادرها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی!!!
     کودک متعجب شد ولی هنوز از اینکه مادرها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود.
     یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند ، از خدا پرسید: خدایا چرا مادرها این همه گریه می کنند؟
     خدا گفت : من مادر را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند ؛
     به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند ؛ به دستانش قدرتی داده ام که
     حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ،  او به کار ادامه دهد .
     به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند؛
     به او قلبی داده ام  تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام
     تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد .
    .::این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت ، بتواند از آن استفاده کند::.


اومدم چه اومدنی

سلام به به چه هوایی

اجب شهریه بابا توپ ولی .....

تا رسیدم رشت صبح که پاشدم کارم به بیمارستان کشید

سرم و آمپولو ....

دیگه دیگه چی بگم گه نگم بهتره ....

بعدشم که آخرین روز انتخاب واحد بود با همین وضع رفتم تا ساعت ۴ گشنه و تشنه ....

دیگه دیگه .....