شاپرکم
در سیاهی بیکران آسمان بدنبال تو میگردم
ای که در بیکرانی شب نهان شده ای
من هنوز چشم انتظار تو هستم
تا باری دیگر
آرامش بخش زندگیم باشی
ولی چراهنوز
دلگرم امیدم که برگردی
وقتی
رفتنت را بازگشتی نیست
......
چرا سکوت بی تو بودن را انتهایی نیست
چرا شب ظلمانیم را پایانی نیست
چرا ز بودن تو نشانی نیست
من هنوز هم با تو ام
با تمام نبودن هایت
آخرین خدانگهدار!
گریه گردم، گریه کردم! اما دردمو نگفتم!
تکیه دادم به غرورم تا دیگه از پا نیفتم!
چه ترانه بی اثر بود، مث مشت زدن به دیوار
اولین بغض شکستن! آخرین خدانگهدار!
من به قله می رسیدم اگه همترانه بودی!
صد تا سدو می شکستم اگه تو بهانه بودی!
گریه گردم، گریه کردم! اما دردمو نگفتم!
تکیه دادم به غرورم تا دیگه از پا نیفتم!
با تو فانوس ترانه یه چراغ شعله ور بود
لحظه ها چه عاشقانه قاصدک چه خوش خبر بود
کوچه ها بدون بن بست، آسمون پر از ستاره
شبا گلخونهی خورشید، واژه ها شعر دوباره!
دست تکون دادن آخر توی اون کوچهی خلوت!
بغض بی وقفهی آواز! گریه های بی نهایت!
گریه گردم، گریه کردم! اما دردمو نگفتم!
تکیه دادم به غرورم تا دیگه از پا نیفتم!
شعر از : یغما گلرویی